دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۴:۴۱
۰ نفر

گاهی اوقات در حالی که از یک دولتمرد تازه کار انتظار چپ‌گرایی می‌رود، وی به سوی راست گرایش می‌یابد.

 این وضعیت را می‌توان آشکارا در انتخاب مسئولان دیپلماسی و امنیت ملی دولت جدید آمریکا به رهبری باراک اوباما مشاهده کرد. در حالی که موفقیت تاریخی اوباما در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری ایالات متحده،  تا حدی به خاطر وعده‌های وی( این که هدف او نه تنها پایان دادن به جنگ عراق بلکه پایان دادن به تفکراتی است که ملت آمریکا را به ورطه چنین جنگ‌هایی می‌کشاند) بود، باعث تأسف است که رئیس‌جمهور جوان ایالات متحده، بخش عمده اعضای دولت خود را – شامل هیلاری کلینتون، رابرت گیتس، دنیس بلر، جنت ناپولیتانو، ریچارد هالبروک، جیم جونز و بسیاری دیگر – از میان افرادی برگزیده است که نمونه شاخص تفکرات جنگ طلبانه هستند.

اوباما به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، در نهایت مسئولیت تمام اقدامات دولتش را خود بر عهده خواهد گرفت و بر این اساس نمی‌توان درباره عملکرد دولت او، صرفا با بررسی اعضای آن قضاوت کرد. در واقع برخی دستورات و تصمیم گیری‌های اولیه اوباما در حیطه خط مشی خارجی و امنیت ملی کشور – از جمله دستور تعطیل شدن زندان بدنام گوانتانامو و آغاز اقدامات لازم برای بیرون کشیدن نظامیان آمریکایی از عراق – اقداماتی کاملا مثبت تلقی می‌شوند اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که به نظر می‌رسد عمده افرادی که وی برای فعالیت در عرصه خط مشی خارجی دولت خود برگزیده است، بیشتر خود را به آرمان  سلطه  آمریکا بر نظم جهانی متعهد می‌دانند تا حق استقلال ملل، حقوق بشر و قوانین بین‌المللی.

استیفن زونز، استاد علوم سیاسی و مسئول مطالعات خاورمیانه در دانشگاه سان فرانسیسکو و از تحلیلگران ارشد و سرشناس دیپلماسی خارجی ایالات متحده در مقاله‌ای به بررسی این موضوع پرداخته‌است.

نگاهی به کابینه و تیم همراه باراک اوباما، رئیس‌جمهور جدید آمریکا حقایق جالبی را درباره نسبت شعارهای او با آنچه واقعا قرار است انجام دهد نشان می‌‌دهد. عمده افراد انتخاب شده از سوی باراک اوباما برای پست‌های حساس دیپلماتیک و امنیت ملی دولت جدید، از حامیان اشغال عراق بوده‌اند.مدافعان اوباما مدعی اند که درباره انتخاب اعضای دولت جدید، نکته مهم توانایی و قابلیت‌های آنها است، نه موضع گیری آنان درباره موضوعات خاص.

متأسفانه مدافعان دولت جدید، این نکته را نادیده می‌گیرند که افرادی که ایده حمله را به عراق مورد تایید قرار داده‌اند، فاقد صلاحیت لازم برای تصدی مشاغل و پست‌های مرتبط با
خط مشی خارجی و نظامی کشور هستند.حامیان جنگ در عراق در واقع نشان داده اند که اعتقادی به اصول بنیادی قوانین بین‌المللی ندارند و نگاه آنها به منشور سازمان ملل و معاهدات بین‌المللی که آغاز هر گونه جنگ تهاجمی و پیشگیرانه را منع می‌کند، نگاهی تحقیرآمیز و متکبرانه است.

آنان با حمایت از این جنگ نشان دادند که یا مانند نومحافظه کاران استعداد جعل و ساختن تهدید‌های موهوم و خیالی (تهدید سلاح‌های نامتعارف صدام حسین) را دارند و یا ساده‌لوحانه اطلاعات آشکارا نادرست و دستکاری شده درباره وجود تهدیدی غیرواقعی را باور می‌کنند و به راحتی شواهد و نشانه‌های بسیاری را که در آستانه جنگ توسط بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل و تحلیلگران مستقل ارائه می‌شد – شواهدی مبنی بر اینکه عراق در حد قابل قبولی خود را از تسلیحات کشتار جمعی عاری کرده است – نادیده می‌گیرند. از همه بدتر آنان نشان داده‌اند به حدی دچار غرور بی‌جا و حماقتند که تصور می‌کرده‌اند ایالات متحده می‌تواند از پس اشغال نامحدود یک کشور پرجمعیت عربی با سابقه‌ای مشحون از ملی گرایی و مقاومت در برابر سلطه خارجی برآید.

به نظر نمی‌رسد که آنها به سادگی فریب ادعاهای نادرست و دستکاری شده دولت بوش را درباره جدی بودن تهدید عراق خورده باشند. به‌عنوان مثال جنت ناپولیتانو حتی پس از اذعان به این که عراق فاقد سلاح‌های کشتار جمعی بوده است، اظهار داشت:  به نظر من، دلایل بسیاری برای سرنگون کردن صدام حسین وجود داشت. هیلاری کلینتون نیز چند ماه پس از اعتراف دولت بوش به این که عراق دارای چنین سلاح‌هایی نبوده است، در دفاع از رای مثبت خود به قطعنامه سنا برای تایید آغاز جنگ گفت که تصمیم وی درست بوده است و او پای این تصمیم خود خواهد ایستاد.

چهره‌های جنگ طلب دولت اوباما همچنین با حمایت از تجاوز به عراق و اشغال این کشور توسط دولت بوش نشان دادند که آشکارا واقعیات خاور میانه را نادیده می‌گیرند و متکبرانه بر این باورند که صلح، ثبات و حکومت مردمی می‌تواند با به کار گیری توان نظامی آمریکا به دست آید.

با در نظر گرفتن اکثریت دمکرات‌ها در کنگره و جمعیت چشمگیر طرفداران حزب دمکرات در سراسر ایالات متحده و این موضوع که خیل عظیمی از رای دهندگان به باراک اوباما، مخالف جنگ در عراق بوده‌اند، بسیار تأسف‌بار است که رئیس‌جمهور جدید، جانشین، رئیس کارکنان کاخ سفید، وزیر خارجه، وزیر دفاع، وزیر امنیت کشور و نمایندگان ویژه خود را در امور عراق و افغانستان از میان اقلیت راست گرای طرفدار جنگ در عراق برگزیده است.

طرفدار جوخه‌های مرگ

یکی از بحث انگیز‌ترین چهره‌های دولت جدید، دریا سالار دنیس بلر است که به‌عنوان مدیر نهاد ملی اطلاعات از سوی باراک اوباما انتخاب شده است. بلر در حد فاصل سال‌های 1999 تا 2002 فرمانده کل نیروهای ایالات متحده در حوزه اقیانوس آرام بود، سال‌هایی که تی مور شرقی سرانجام موفق شد پس از ربع قرن خود را از سلطه خشونت بار اندونزی نجات دهد و مستقل شود. بلر در آن سال‌ها به‌عنوان مقام عالی رتبه ارتش آمریکا در منطقه کوشید تلاش‌های دیر هنگام دولت بیل کلینتون را برای مهار سرکوب مردم تی مور شرقی توسط ارتش اندونزی، ارتقای حقوق بشر در این منطقه و احقاق حق تی مور برای کسب استقلال، ناکام گذارد. وی همچنین مخالف محدود شدن کمک‌های نظامی آمریکا به اندونزی در پی نقض آشکار حقوق بشر در تی مور شرقی بود.

پس از وقوع دو مورد نسل کشی توسط نظامیان اندونزی در تی مور در آوریل 1999، بلر در ملاقات با وزیر دفاع اندونزی به جای قانع کردن او برای متوقف کردن فعالیت جوخه‌های مرگ اندونزی در تی مور، متعهد به ادامه حمایت‌های کشورش از اندونزی شد. به باور صاحب نظران این اقدام دریاسالار بلر، از سوی رهبران اندونزی به منزله چراغ سبزی برای ادامه عملیات ارتش این کشور در تی مور تلقی شد. بلر همچنین در موقعیت‌های دیگری خواهان اشغال مراکش و صحرای غربی در شمال آفریقا و حمایت از اسرائیل برای سرکوب فلسطینیان شده است.

یک جنگ طلب تمام عیار در پنتاگون

تصمیم باراک اوباما برای ابقای رابرت گیتس، وزیر دفاع دولت بوش در پنتاگون، به منزله وارد آمدن شوک و حتی خیانت به طرفداران و رای دهندگانش بود، کسانی که تصور می‌کردند پنتاگون نیز در دوران حکومت اوباما دستخوش‌ تغییر  خواهد شد.

در بررسی سوابق جنگ طلبانه و فریب کارانه رابرت گیتس به مواردی از نقش او در رسوایی ایران – کنترا برمی‌خوریم؛ جایی که او برای لاپوشانی تخلفات دولت رونالد ریگان تلاش می‌کرد. به گفته دادیار پرونده، گیتس به رغم شهرتی که به خاطر حافظه خارق العاده خود دارد و با آن که در پیشگاه دادگاه قسم یاد کرده بود که جز حقیقت نگوید، اظهار داشت اطلاعاتی را که دستیارانش مدعی بودند درباره ماجرای ایران – کنترا به وی داده اند، به خاطر نمی‌آورد.

بر اساس گزارش دادگاه، اظهارات دو پهلوی گیتس موجب شد که ابعاد دخالت دولت ریگان در این رسوایی آشکار نشود.همچنین بر اساس اظهارات برخی مقامات دولت ریگان،  رابرت گیتس در انتقال مخفیانه تسلیحات ساخت آمریکا به دولت صدام حسین در دهه 1980 نقش داشته است. این در حالی است که صادرات اسلحه به عراق در آن زمان غیر‌قانونی بود.

گیتس همچنین در سال 1984 خواهان بمباران نیکاراگوئه با هدف سرنگون کردن حکومت چپ‌گرای این کشور شد. با در نظر گرفتن این که در حال حاضر تعداد بیشتری از کشور‌های آمریکای لاتین تحت سلطه چپ گرایان قرار دارند، این پرسش مطرح می‌شود که وزیر دفاع فعلی در مواجهه با این کشورها چه توصیه‌هایی به رئیس‌جمهور جدید خواهد کرد؟

 سوابق متناقض سوزان رایس

پست سفارت آمریکا در سازمان ملل که در دولت اوباما جایگاهی در حد اعضای مهم کابینه یافته، به سوزان رایس دست پرورده مادلین آلبرایت، وزیر خارجه آمریکا در دوران کلینتون رسیده است. سوزان رایس، استاد محقق دانشگاه رودز شاید تاثیر گذار‌ترین چهره آکادمیک و آزاد اندیش در تیم دیپلماسی دولت جدید است.

وی پیشتر در دانشگاه آکسفورد، دانشجوی آدام رابرتس و بندیکت کینگز بری، 2 استاد سرشناس و حامی حقوق بین‌الملل و سازمان ملل بوده است. وی در دولت کلینتون در شورای امنیت ملی کشور خدمت می‌کرد و بعد‌ها از سوی مادلین آلبرایت به‌عنوان معاون وی در امور آفریقا برگزیده شد. رایس به خاطر کمک به تغییر خط مشی آمریکا در حمایت از موبوتو سسه کو، دیکتاتور زئیر از سوی گروه‌های حامی حقوق بشر مورد تقدیر قرار گرفت،  هر چند به خاطر حمایت از آزاد سازی اقتصادی و تلاش برای تجارت آزاد انتقاد‌های بسیاری نیز از او شد.

با این که سوزان رایس یکی از چهره‌های میانه روی دولت اوباماست، او نیز مانند سایر چهره‌های جنگ طلب دولت جدید به خاطر دخالت دادن برداشت‌های ایدئولوژیک خود در تحلیل‌هایش،  مورد انتقاد قرار دارد. سوزان رایس درمواقعی از اشغال عراق توسط ایالات متحده حمایت و عراق را آشکارا تهدیدی برای آمریکا توصیف کرده است. رایس همچنین به رغم اثبات نادرستی ادعا‌های کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 2003 در سازمان ملل که با هدف توجیه حمله قریب الوقوع ایالات متحده به عراق ارائه شد،  به شکلی غیر منطقی از اظهارات پاول دفاع کرد و مخالفان این اظهارات را ناآگاه خواند.

چنین سابقه‌ای سوزان رایس را به‌عنوان سفیر ایالات متحده در سازمان ملل با مشکل جدی فقدان اعتبار مواجه می‌کند.به خصوص آن که وی پیش از این نیز درباره توانایی شورای امنیت سازمان ملل برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی بحث‌هایی را مطرح کرده است. حال این پرسش مطرح می‌شود که  اوباما با چه منطقی فردی را با چنین پیشینه‌ای به‌عنوان سفیر خود در سازمان ملل برگزیده است.

با وجود تمامی این انتقادات باید در نظر داشت که باراک اوباما به‌عنوان فرمانده کل قوا در آمریکا قطعا عملکردی متفاوت با جورج بوش خواهد داشت.تفاوت اول این است که اوباما بر خلاف بوش، دولتمردی غیر ایدئولوژیک، بسیار آگاه و فوق العاده با هوش است.وی در قبال موضوع آغاز جنگ در عراق و نامعقول بودن آن به شکلی واقع بینانه و پیش‌گویانه عمل کرد.در حالی که بیشتر آمریکایی‌ها در آن زمان از شروع جنگ حمایت می‌کردند، اوباما – پیش از آن که تبدیل به چهره‌ای ملی شود – در تظاهرات‌ها و اجتماعات ضد جنگ سخنرانی کرد و پس از آن نیز با ذهنیتی پیشرو از اقداماتی مانند دفاع از حقوق بشر و تلاش برای توقف در گیری بین اسرائیل و فلسطینیان – حمایت کرده است.

این احتمال وجود دارد که اقدام اوبا ما برای به کار گرفتن چهره‌های راست گرای حزب، تلاشی هوشمندانه برای پیگیری خط مشی خارجی پیشرو و متعادل‌تری باشد، بر خلاف جورج بوش که با بهره‌گیری از کالین پاول میانه رو، جنگ عراق را به دیگران قبولاند.همچنین می‌توان استدلال کرد که رئیس‌جمهور جدید با گماردن چهره‌های محافظه کار‌تر حزب، قصد تعدیل شور و هیجانی را دارد که در هنگامه مبارزات انتخابی به وجود آمد و می‌تواند درصورت مهار نشدن، کشور را با اقدامات و تحرکات افراطی مواجه کند.رهبران و چهره‌های حزب دمکرات به ندرت در پی اعمال خط مشی‌های پیشرو بوده اند.

آنها عمدتا هنگامی دست از تمایلات جنگ طلبانه خود برداشته‌اند که تحت فشار افکار عمومی، آینده خود را در خطر می‌دیده اند. اینک آنان برای حفظ پیروزی قاطع خود در انتخابات آینده، مجبورند به حرف‌های چهره‌ای ساده ولی جذاب از نظر افکار عمومی گوش فرا دهند و آینده خود را در گروی حفظ محبوبیت او بدانند و تنها به این خاطر ممکن است به شعار تغییر او، توجه جدی نشان دهند.

‌آلتر نت- 31 ژانویه 2009

کد خبر 76267

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آمریکا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز